من هم عزادار حسینم
من غم ومهر حسین ،با شیر از مادر گرفتم روز اول کامدم،دستور تا آخر گرفتم بر مشام جان زدم یک قطره از بوی حسینی سبقت از مشک وگلاب ونافه و عنبر گرفتم ســـلام مــن بــه مـحـرم، مـحـرم گــــل زهــرا بـه لطـمه هـای ملائـک بـه مــاتـم گــل زهـرا سـلام مـن بـه مـحـرم بـه تشنـگی عـجـیـبـش بـه بـوی سیـب زمـینِ غـم و حـسین غریـبش سلام من بـه محـرم بـه غصـه و غــم مـهـدی به چشم کاسه ی خون وبه شال ماتم مـهـدی سـلام من بــه مـحـرم بـه کـربـلا و جـلالــش به لحظه های پـرازحزن غرق درد...