رادمهر جانرادمهر جان12 سالگیت مبارک

قندعسل مامان ،عشقم ، دوست دارم

پایان 7 ماهگی رادمهر جان

پایان 7 ماهگی رادمهر جان و شب یلدا یکی شد ورادمهر تا حدودی بدون کمک و به تنهایی میشینه.                                                                                                                                                                 ...
11 دی 1391

فقط به خاطر یک بوس کوچولو

  خداوندا زیباترین لحظه ها را نصیب مادرم کن که زیباترین لحظه هایش را به خاطر من از دست داده است مادر دوستت دارم سلام رادمهر کوچولو میدونم خیلی مریض شدی ،طاقت دیدن تو را در بیمارستان نداشتم ، طاقت دیدن و تحمل کردن سرفه هایت را نداشتم . با هر سرفه ات اشکام بی اختیار می آمدند . جیگرم تیکه تیکه میشد . چرا چرا چرا مریض شدی ؟ تو خیلی خیلی کوچیکی .مامان دلارام خیلی باید صبوری کنه میدونم الان جیگرش خونه . مامان میگه : به خاطر یه بوس کوچولو مریض شدی . آره؟ من اگر میدونستم کی تو رو مریض کرده اون لبهاشو با چسب بهم میچسبوندم بعد یه چسب نواری هم روش میزدم و از سقف آویزونش میکردم . تا هر کس ببینه  عبرتی بشه که ...
3 آذر 1391

با امدنت و گریستنت از ته دل می خندم............

. امشب آ خرین شبی است که منو بابا امیر تنها هستیم و از فردا صبح به امید خدا از تنهایی در میاییم وسه نفره میشیم . سه نوع لباس ، سه دست قاشق و چنگال ، سه جفت کفش و از همه قشنگ تر صدای خنده ی جدید تر و نوتر و پرشور تر . دیدن روی ماهت و به آغوش گرفتنت آرزویی زیبا برایم شده . با هر بار تکون و حرکت توی دلم ، بیشتر برای اومدنت و دیدنت و بوسیدنت حریص می شم. این هفته که گذشت با خودش آخرین روزهای تنهایی هفته ی منو وبابا امیر رو برد: آخرین شنبه ی تنهایی 23 \ 2 \ 91 و آخرین یکشنبه ی تنهایی 24 \2 \ 91 وآخرین دوشنبه  ... و خلاصه بار سنگین  آخرین تنهایی ها وسکوت خونه ی ما رو هفته ی چهارم اردیبهشت 90 به دوش کشید و باخودش برد؛ و ف...
3 آذر 1391

عکس جدید

سلام  دوستای خوشگل و دوست داشتنی رادمهر  به علت شیطنت های رادمهر کوچولو مامانش منتظر فرصتی هستش که عکس های رادمهر را در وبلاگش بذاره. در حال حاضر رادمهر ٥ ماه ١١ روز سن دارد . الان هم این فسقلی رفته مشهد پا بوس امام رضا . ایشالله امام رضا نگهدارش باشه. در عید غدیر خم من (زنموی رادمهر ) میخوام یک عکس جدید بذارم تا ایشالله مامانش براش عکس های جدیدتر بذاره. ...
3 آذر 1391

حدس بزنید چه شکلی ام ؟

حدس بزنید چه شکلی ام  ؟ مامان بزرگ (مامان معصومه): شبیه بابا امیر و رنگ پوستش  سفید. دختر خاله ی مامان دل آرام (مهتاب): شبیه بابا امیر و رنگ پوستش سفید. خاله محبوبه ی مامان دل آرام:شبیه بابا امیر و رنگ پوستش سرخ و سفید. خاله آرزوی مامان دل آرام :شبیه بابا امیر و رنگ پوستش سفید. خاله صدیقه ی مامان دل آرام: شبیه به مادر شوهر دل آرام. خاله منصوره ی مامان دل آرام: دل آرام و رنگ پوستش گندمی. دختر خاله ی مامان دل آرام (غزاله): دل آرام و رنگ پوستش سبزه. پسر خاله ی مامان دل آرام(علیرضا ): شبیه بابا امیر و رنگ پوستش سفید. هه...هه..هه..إإ* هم شبیه بابابم هم شبیه مامانم... ...
4 شهريور 1391

مقدمه

          غنچه ی ناز و کوچک            تولدت مبارک امروز گل پسرم پا به عرصه ی وجود منو و بابا امیر گذاشت. قند عسلم از اومدنت خیلی خیلی خوشحالیم ، مخصوصا من وبابا امیر . همیشه دوست داشتم ودارم، بهترین ها و اولین قشنگی ها توی این سرزمین خاکی برای بابا امیرباشه ! الآن هم همینطور ، دوست دارم اولین خنده ی معنی دارت ، اولین نگاه معنی دارت و حتی اول چیزی که با دستان کوچک و زیبایت محکم میگیری که نشانگر قدرتت هست انگشتان دست بابا امیر باشه. دوست دارم اولین و بهترین هایت برای بابا ا...
4 شهريور 1391