رادمهر جانرادمهر جان12 سالگیت مبارک

قندعسل مامان ،عشقم ، دوست دارم

قدمی به سوی بزرگ شدن

1393/4/12 1:48
نویسنده : مامان دلارام
468 بازدید
اشتراک گذاری

خوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووب،حالا بریم  که نوبت از پوشک گرفتن فندق مامانه....

از فردای تولد 2 سالگی رادمهر  جیگر قرار بود که  از پوشک گرفته بشه...که نشد چند روزی خسته ی تولد بودیمو

چند روز هم که مهمونی هایی در پیش بود که بالاخره  از تاریخ 18 خرداد 93 روز یک شنبه صبح پوشک گل پسرم 

رو برای همیشه باز کردم....

با کساتیکه  بچه هاشون بزرگ شده بودن که صحبت میکردم که چه جوری رادمهر رو از پوشک بگیرم

بهم گفته بودن:

حدودا  10 _15 روز باید خونه بمونی تا یکم کنترل دستشوییش رو داشته باشه  و یکی اینکه براش پوشک ساده ی 

سایز بزرگ بخر و شبها توی لباس زیرش بزار که اگه یه وقت نشتی داشت تختش رو نجس نکنه...یا بعدا گاهی اوقات 

از شورت ها ی آموزش دستشویی بچه ها استفاده کن که لباسشو نجس نکنه....و اینکه هروقت تو لباسش جیش کرد 

 وکثیفش کرد اصلا سرش داد نزن و با شکلات و پاستیل ببرش دستشویی  تا جیش کنه و نترسه....در ضمن اینکه 

بچه ها اول کنترل ادرار شون رو دارن بعد مدفوع....

خوب این از پیشنهادات اطرافیان.حالا بریم ببینیم قند عسل چه جوری بعد از،،،، از شیر گرفتنش با این

یکی مورد کنار اومد.....

02.gif

 

سه ،چهار دفعه ی اول میترسید بشینه و جیش کنه همین که میشست بلند میشد و میگفت تموم شد

میومد بیرون و با یکم نشتی به لباس زیرش میرفت جیش میکرد بعدش هم من براش دست میزدم و لی لی لی 

میگفتم و تشویقش میکردم که آفرین چه فواره ایی زدی عزیزم  اون هم ذوق میکرد.هروقت هم که بهش میگفتم برو

دستشویی تا بهت فلان خوراکیو بدم وقتی میومد بیرون اینقدر گیر میداد که بازم بده بازم بده که خودش رو سیر 

میکرد و دیگه نمی تونست وعده های غذایی اصلیشو بخوره.برای همین یه ظرف روی جا کفکشی که دم 

دستشویی بود گذاشته بودم و هروقت که میرفت جیش میکرد  یه خوراکی توش میذاشتم و میگفتم آقای 

همسایه برات آورده(البته چند بار گفتم فرشته ها آوردن دیدم مات و مبهوت نگاهم میکنه منم گفتم آقای همسایه)

سه چهار روز اول مدفوعش رو نگه داشته بود و نمیکرد هر یک ربع یه بار میگفت پی پی دارم ،منم میبردمش اما

میترسید  پی پی کنه بلند میشد و میگفت ندارم شلوارمو بپوشون عیبه....توی اون چند روز  خیلی بهم سخت گذشت

،اعصابم خورد شده بود که نکنه مریض بشه  چون پی پیشو نمیکنه ...دور چشماش قرمز شده بود و بی اشتها هم

شده بود ...چند بار خواستم پوشکش کنم تا پی پیشو بکنه که مریض نشه اما خوب پشیمون میشدم  و با خودم

میگفتم بالاخره میکنه...که خوب خدا رو شکر کرد و وقتی برای بار اول این کار رو کرد بهش میگفتم :

دیدی دلت چقدر جو جو داشت الان جو جو های دلت اومدن و دلت خوب شد ...رادمهر هم میخندید و با اشاره میگفت

مامان جوجو  ببین ...آب بگیر برن...منم آب میگرفتم و میشوستمش اونم ذوق میکرد....

مامان برام شورت خریده        یه شورت خال خال خریده     مامانی گفته بهم       که تو شورت جیش نکنم   آرام  

اگه توش جیش بکنم      میگه بهم شام نمیده       آی خدا چیکار کنم؟       هم میخوام جیش بکنمچشمک
هم میخوام شام بخورم     فهمیدم چیکار کنم!     اولش شام میخورم       بعدشم جیش میکنم...! خجالت

البته بعد از 6 _7 روز دیگه هر چی خوراکی میذاشتم که بره دستشویی میگفت نمیرم ،خوراکی هم نمی خوام

که خوب اون موقع از ترفند های مادرانه استفاده میکردم و میرفت...اما گاهی اوقات 5_6 روز یک بار اونم توی بازی

یه چند قطره ایی لباسشو نجس میکنه....

از همون روز اول هم هر روز یا گاهی هم از صبح میرفتیم باغ پیش بابا جهان اما خیلی حواسم بهش بود و هر 10 دقیقه

یک بار میبردمش دستشویی....از اون جایی هم که باغ رو دوست داره،وقتی بهش میگم رادمهر جان اگه لباستو خیس

کنی دیگه بابا باغ نمیبرتت  یا میگم اگه لباست خیس بشه باغ و پارک تعطیله....اونم با شنیدن این جمله ها میره

دستشویی ...

نا گفته نمونه که اوایل غروب ها که بابا امیرش میومد میگفت حالا که پسرم رفته دستشویی و لباسشو امروز

خیس نکرده میبرمش پارک و میرفتیم پارک ....بعد از تاب تابو سر سره پیچ پیچی میرفتیم هر جایی که 

دوست داشت و بیشتر به حرفش گوش میدادیم.

14.gif

حالا هم که حدودا یک ماه و نیمه از پوشک گرفتیمش ،خیلی خوبه خدارو شکر اذیت و نجس کاری زیاد نداره 

و اینکه لباسشو در میاره (اکثرا خودش ) بعد هم لامپ رو روشن میکنه و بعد دم پاییش رو میپوشه و میشینه جیش یا

پی پیشو میکنه .اما من باید کنارش باشم وگرنه نمیره یا به قول رادمهر که بهم میگه:

مامان جیش دارم.من میگم خوب برو .میگه نه مامان دلی جون تو هم بی یو (بی یو یعنی بیا )

بعد اینکه کارش تموم شد شیر رو باز میکنه و پاهاشو هم میشوره و میاد بیرون...و البته طهارت مردونه رو هم یادش

دادم (آقایون باید از سمت پشت به جلو دست بکشن و خانومها بر عکس )که بعضی وقتها انجام میده 

چون باید کم کم یاد بگیره .و اینکه برای دستشویی رفتن او ل پای چپ بعدش پای راست رو باید توی دم پایی بکنه...

و قبل از خواب به هر طریقی شده میبرمش جیش کنه بعدش می خوابه  و  یکی دیگه اینکه هر وقت از خواب بیدار

میشه می برمش جیش میکنه....

wc_003.gif

خوب اینم رد کردن یکی دیگه از 7 خانهای دوران کودکی.....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)