رادمهر جانرادمهر جان12 سالگیت مبارک

قندعسل مامان ،عشقم ، دوست دارم

از تو و برای تو

1392/8/1 0:54
نویسنده : مامان دلارام
172 بازدید
اشتراک گذاری

ز تمام بودنیها تو همین از آن من باش , که غیر با تو بودن دلم آرزو ندارد 

سلام.

بی بهونه دلم هوای گفتن  برای تو کرده.شیرین ترین دلیل برای خندیدن و بودنم.

الان که مینویسم از تو و برای تو ,15 ماه بیشتر سن نداری,دقیقا  ماه.

این روزهایی رو که میخندی و می دوی و می پری زیباست.    

کلمات رو میشنوی و می فهمی و اما یارای گفتنت نیست, برای من زیبا ترین

لحظات است.

روزهای گرم زندگی ام چه گرم می گذرد با تو , به گرمی لحظه هایی که تو در

آغوشمی با توگرم هستم و از میان نمی رود دوست داشتن من به تو , ای خورشید خاموش نشدنی.  

همچو یک رود که آرام میگذرد , دوست داشتن من به تو آرام میگذرد و تویی سر

چشمه یزلال این دل.....

با آمدنت ثانیه های زندگی ام پر از عطر و بوی دوست داشتنت هست . 

ای جان من, نگاهایت , لبخند هایت , راه رفتن و دویدنت این روزها امیدی است

برایخوشبخت ماندن فردایم.

میدانم همیشه همینگونه که هستی خواهی ماند , مثل یک گل , به پاکی

چشمهایت و بهوسعت دنیای ساده ی بی همتایت...

گل پسرم ای که با تو یک نفس می مانم...من تو را میخواهم... 

 رادمهر عزیزم:

الان که می نویسم تو در مقابل چشمهایم آسوده خوابیده ای , دستهای کوچک و

ناتوانت را کنار صورت معصوم و زیبایت گذاشته ای و چند ثانیه یک بار لبان کوچک و

خوش رنگت را بهنشانه خوردن شیر  هم چون ماهی  بر هم می زنی ... :

من کلبه ی خوشبختی  تو را روزی با گلهای شوقم فرش خواهم کرد

و قشنگترین ترانه هایم را به پای ساده ترین دقایقت خواهم ریخت

تا بدانی عاشق ترین پروانه ات خواهم  ماند...

روزهای تکراری و خسته کننده ام به سر آمده بودند که خداوند تو را در صدف دلم نهاد  

هر خورشید که به تاریکی ختم می شود  , خدا را بابت این مروارید زیبا  شکر

گزارم...

خدایا شکرت بابت  سلامتی و لبخند های این دردانه. 

ببین غمگین

ببین دلتنگ دیدارم...

ببین

خوابم نمی آید

بیدارم...

نگفتم تا کنون , اما کنون بشنو:

تو را بیش از همه کس دوست می دارم. Smiley bisous 273

وقتی کم کم به روزهای تولد سالگی ات نزدیک می شدیم نا خدا گاه لحظاتم

با لحظههای یک سال قبل هم آهنگ میشدند ضربا ن قلبم و صورت پر از هیجانم

گواه این همه ذوق و شوق به تولد و وجود تو را می دهند. 

فدای تو چه با شوق می خوانم چشمانت را و چه پر هیاهو  و ساده می فشاری

دستانم را .

روزهای بدو تولدت هم روزهای سختی برایم بودند اما پر از زیبایی و دلبستگی...

در آغوش گرفتن و بوییدنت را من صمیمانه پذیرا هستم و دوست میدارم.

دستهای مادر گرم است و این گرمای وجود فرزندی همچون توست

همه ی دنیا فریاد دوست داشتن مرا شنیده اند , هنوز هم نگاهم به چشمانت

دوخته است  ,

چقدر قلبت زیباست و چه بی انتهاست قصر دوست داشتن و خواستن تو  و من

چهخوشبختم از اینکه اینجا هستم در کنار تو .تویی که برایم از همه چیز بالا تری و

از همه کسعزیزتری.می خوانمت تا دلم آرام بماند...

وقتی در مقابل شیطنت های  بچه گانه ات که گاهی این همه بی قراری  تو

طاقتم را طاقمیکند  با کمی تندی با تو حرف می زنم کمی آن طرف تر میروی و با

بغض کودکانه ات به طرفممی آیی و  خودت را در آغوشم جای میدهی ,  میفهمم

که دوست داشتن بدون بهانه را به تو

آموخته ام . شـ ـكلـك هاے پـ ـادشـاه وَ مـَ ـلکـ ـه

خیره به چشمان تو  , پلک نمی زنم تا لحظه ای از دست نرود تصویر نگاه زیبای تو 

دستم درون دستهایت  , یک لحظه رها نمی شود تا نرود حتی یک ذره از گرمای

دستان لطیف تو.محکم فشرده ام تو را در آغوشم و آرزو میکنم لحظه ی مرگم

همین جا باشد , همینآغوش گرم   و کوچک و ساده ی تو ...

آرامم , می دانم اینک اینجا هستم , همان جایی که همیشه آرزو یش را داشتم  ,

همانجایی که انتظارش را می کشیدم و هر زمان خوابش را می دیدم آن برایم یک

رویای شیرین بود.خیلی آرامم  , از اینکه در آغوشمی خوشحالم. 

و حس خوبی ست وقتی توپ کوچکت را با دنیای هبجان به نشانه ی بازی  برایم

می اندازیو حس خوب ست که گاهی دستم را میگیری و می بری به طرف

اسباب بازی هایت و بازبانی گنگ به من میفهمانی که کدام یک را میخواهی و

حس خوبی ست که با سلامتی روبهروزهای روشن می روی.

حس خوبی ست که تو هستی , باش که وقتی باشی , دنیام زیبای زیباست ,

اصلا خود 

بهشته... 

گذشت و دلم عاشق شد , بیشتر گذشت و دلم دیوانه ات شد من این دیوانگی را

دوست دارم

چه بگویم ار دلم , چه بگویم ار این روزها , هر چه یگویم این تکرار لحظه های با تو

بودن رادوست دارم.

من بی قرارتم , من انتظار  بزرگ تر شدنت و بی قراریها را دوست دارم.

نو یک سو باشی و تمام شیطنت های دنیا هم همان سو , من تو را با تمام

شیطنت هایت دوست دارم.

هر چه بگویی دوست دارم, هر چه باشی دوست دارم ,مرا هم دوست نداشنه

باشی دوستت دارم . من اینجا و آنجا اصلا همه جا را فقط با تو دوست دارم..........

فقط دلم می خواست  برایت بنویسم و بگویم :

دوستت دارم , امید و آرزوی مادر... ali-mahsa  

پسندها (1)

نظرات (0)